جدول جو
جدول جو

معنی خدای بین - جستجوی لغت در جدول جو

خدای بین
(بِ / بُ مَ دَ / دِ)
خدابین. آنکه خدای بین است. آنکه در امور توجه بخدای دارد. دیندار. آنکه بیک چشم زدن غافل از خدای نباشد. مقابل خودبین:
وآن کس کو نیست خویشتن بین
معصوم خدای بین شمارش.
خاقانی.
نظر خدای بینان ز سر هوا نباشد
سفر نیازمندان ز سر خطا نباشد.
سعدی (طیبات).
- امثال:
هیچ خودبین خدای بین نبود. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خدای بین
آنکه در اعمال و رفتار خود متوجه خدا باشد
تصویری از خدای بین
تصویر خدای بین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ادای دین
تصویر ادای دین
پس دادن دینی که بر عهدۀ شخص است
فرهنگ فارسی عمید
(خُ)
عمل خدابین. توجه بخدای. دینداری. تقوی ̍. پرهیزگاری. مقابل خودبینی
لغت نامه دهخدا
(بُ زُ فَ)
خدادان. خدای شناس. عارف. پیرو احکام خدا. (یادداشت بخط مؤلف) :
اگر خدای پرستی تو خلق را مپرست
خدای دانی خلق خدای را مآزار.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(تُ مَ / مِ زَ دَ / دِ)
خواب بیننده. رؤیابیننده. آنکه خواب می بیند:
زآنکه انسان در غنا طاغی شود
همچو پیل خواب بین یاغی شود.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
آنکه بنگریستن خال پوست بدن فال گوید مثل فال بین و کف بین، حازی
لغت نامه دهخدا
(کَ بَ تَ / تِ)
رای بیننده، هوشیار، هوشمند:
بپرسید مر زال را موبدی
از آن تیزهش رای بین بخردی،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(بَ گَ دَ / دِ)
آنکه در کارها به خدا توجه دارد. متوجه بحق. مقابل خودبین. خداشناس:
مبین در خود که خودبین را نظر نیست
خدابین شو که خود دیدن هنر نیست.
نظامی.
خدابین شو که پیش اهل بینش
تنک باشد حجاب آفرینش.
نظامی.
- امثال:
هیچ خودبین خدابین نبود
لغت نامه دهخدا
تصویری از خدای بینی
تصویر خدای بینی
عمل خدابین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواب بین
تصویر خواب بین
رویا بیننده، خواب بیننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رای بین
تصویر رای بین
هوشیار، هوشمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدابین
تصویر خدابین
آنکه در اعمال و رفتار خود متوجه خدا باشد
فرهنگ لغت هوشیار
هم خانواده بودن، فامیل بودن
فرهنگ گویش مازندرانی
خوش بین، نیک نظر
فرهنگ گویش مازندرانی